درس اخلاق آیت الله قرهی (حفظه الله)در پردیس شهید چمران(دانشگاه فرهنگیان)جلسه سوم
ربّ اشرح لی صدری و یسّرلی امریو احلل عقدة من لسانی یفقهو قولی
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعة و فی کل ساعة ولیاً و حافظا و قائداً و ناصرا و دلیلاً و عیناحتی تسکنه ارضک طوعا و تمتّعه فیها طویلا.
اللهم عجل لولیک الفرج
نثار روح والده مکرمه، زکیه، نرجس خاتون علیه الصلوة والسلام، رحم الله من قرأالفاتحة مع الصلوات.
حضرت آیت الله قرهی (حفظه الله) فرمودند:
لازمه نجات دیگران، نجات خود از هواهای نفسانی است.
اولاً خدارا شاکرم مجدداً توفیقی شد محضر شما فرزندان عزیزم جوان های بسیار خوب،مومن و متعهد، کسانی که توفیق دارید به فضل و کرم الهیبه عنوان معلّم در جامعه خدمت کنید،واین وظیفه بسیار سنگین انبیاء را به دوش گرفتید. توفیق مجددی شد در این سال جدید که بتوانیم به فضل الهی به شرط حیات و صحّت، جلساتی را در محضر مبارکتان باشیم . عرض کردیم آنچه که بشر گم کردهاین است که اساس متخلّق شدن به اخلاق الهی است. باور انسان ها این است که اگر بخواهند پیشرفت کنند حتماً باید به علم برسند از راهعلم پیشرفت کنند. که خود علم هم ابزار است ولی تصوّربشر این است که اگر عالم شد همه چیز دارد.
و عرضکردیم که 4 آیه شریفه هست چون گذرا می خواهیم رد بشویمدر این آیات شریفههدفها به حسب انبیاء تبیین میشود که 3 آیه من لسان الله تبارک وتعالی و 1 آیه از لسان بالاترین انبیاء یعنیحضرت ابراهیم خلیل الله است. در 3 آیه ای که پروردگار عالمبیان می فرماید هو الذی بعثفی الامیین رسولاً منهم یتلوعلیهم آیاته ویزکیهمبعد بیان می فرمایند و یعلمهم الکتاب و الحکمة و یا در سوره بقره بیان فرمود آیه151 کما ارسلنا رسولً منکم یتلوا علیکم آیاتناو یزکیکمبعد فرمودند و یعلمکم الکتاب والحکمةحتی آنچه که نمی دانستید به وسیله این تزکیه مرحمت میشود. و در سورهآل عمران آیه 124 بیان فرمودند لقد منّ الله علی المومنینکه می فرماید منّت میگذارد خدا برمومنین، گفتیم که پروردگار عالمین برای هیچ چیز منّت نمیگذارد. برای رزق است و مطالبی که مرحمت فرموده است که هیچمنّت نمیگذارد امّامومنینی که اهل ایمان شدندمی فهمند که حقیقتاً جورچیناصلی اوست. اگر انسان بخواهد به مقام انسانیّت خودش برسد لقد منّ الله علی المومنین لذا فقط مومنین می فهمند.
این 3 آیه از لسان الله است امّا آیه ای دیگر ابراهیم خلیل فرمودند آنجایی که قواعد بیت را بالا بردندبا فرزندش اسماعیل تا الی آخر. در آیه 125بیانمی فرمایند که خدایا برایشان بفرست چی؟ اذ بعث فیهم رسولاًمبعوث کن رسولی چی؟ یتلوا علیهم آیاتک و یعلمهم الکتاب والحکمة بعد و یزکیهمولو ابراهیم خلیل تصوّرش این است که علم باید باشد. بیخود نیست که خدا لقد منّ اللهفرمودند و خدا منّت گذاشتند اگر خدا نمیگفت این جورچین را، مومنین هم چی آقا جان؟ اشتباه میکردند.لذا پروردگار عالم بیان فرمود ای انسانتو که خلیفة الله هستی تویی که بالاخره دنیا آمدیو نمیدانی کیستی ای انسان اگر بدانی کیستی ای انسانبه قول امیرالمومنین بیان فرمودتو تصور میکنی همین جرم ثقیلی؟خیلی کوتاهی و کوچکی ؟ در درون تو غوغائیست وحقیقت برای تو بوجود نیامده حقیقت خودت را بشناساین که بخورم و بخوابم و برم و بزرگ بشمشغلی پیدا کنم و همه مطالب را براشغلم در نظر بگیرمبعد بیشتر داشته باشم و ازدواج کنمو تولید نسل بعد بمیرم خوب که چی؟ این همه انسان دنبال این است که علمو پژوهش که به ظاهر به آسایش هم برسدامّا مع العصف ،هرچقدر جلو رفته طول عمر انسان مع العصف از اون کاسته شده و میانگینش ،عمر 50 سال است .
پس راه تزکیه استو متخلّق شدن به اخلاق الهی .به خصوص که بسیار مهم است عزیزان منبه خصوص که برا آنهایی که می خواهند معلّم دیگران باشند. عزیزان منو مربّی دیگران باشند لذا این روایت شریفه را عرض کردیم که کوتاه رد شدیم در این جلسه بررسی کنیم نکات بسیار زیبایی دارداین روایت شریفه که در آن باید تأمّل کردوجود مقدس مولی الموالی امیر المومنین اسد الله الغالب علی بن ابیطالب صلوات الله و سلامه علیه، خطاب می فرمایند به من و شما ، چون معلّمانپیشوا و مربی مردم هستند، لذا می فرمایند( من نصب نفسه للنّاس اماما، فلیبدء بتعلیم نفسه قبل تعلیم غیره) اولاً باید انسان معلم نفس خودش باشد. آنکسی که می خواهد معلم و مربی جامعه باشد، یک موقع انسان یک نفر است که اوهم باید بسیار مراقب باشد که به مقام انسانیّت خودش برسد لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویمو لذا ما همیشه در حرکت هستیم این را یادداشت کنید در ذهنتان، اولیاء و بزرگان به ما یاد داده اندکه بشر در سیر مقام احسن استلذا شما در دعای تحویل سالکه بزرگان می گویند در قنوت، این دعا خوانده شودیا مقلّب القلوب و الابصار، یا مدبّر اللیل و النّهار، یا محّول الحول و الاحوال، حوّل حالنا الی احسن الحال. باید بدانیم باید در حصن حصین، باید در یک جایگاهی باشیم و باید غرّه نریم.
در اینجا هم همین است لذا وقتی می فرماید لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویملذا اولیاء خدا می فرمایند که بشر همیشه در سیر استتوقفی ندارد و از حالی به حالی ، منتهی به دنبال آن احسن الحال استولذا همینطور که عرض کردم بشر باید بر خودش این حال را داشته باشد و لذا وقتی در مقام معلمی قرار می گیرد اولی به این استکه این مقام را برای خودش عملی کند ، چون دیگران را با خودش می خواهد ببرد و افکار آنها در دستانش هست و می خواهد آنها را تعلیم بدهد. می دانید عزیزان من در مرکز علمیّه ، حرف (فا) من باب حروف است. و کلمه بر سه نوع است اسم ، فعل و حرف، کلمه گاهی یک کلمه است ولی معانی مختلف دارد کلمة واحده تدلّ الی المعان مختلفه. (فا) یک معنایش به معنای پس از هست و یک معنای فا، تحقیقاً هست و غیره . فلیبدأ، جالب است که چرا فا بر سر لام آمده استکه حرف (لام) هم معانی مختلف دارد یک لام ، لام استغنا است یک لام ، لام تحقیق است و یک لام ،لام تندیه است و لام تعلقیه. بدانید روایت مولی الموالیومعصومین عین کلام قرآن است وقتی خطاب می شود نبی مکرّم این حال را دارد ، ما ینطق عن الهوی ان هو الّا وحی یوحیکه کلام حضرت وحی است کلام عصمت اینگونه است امیرالمونین علی (ع) و به کرّات،اهل جماعت روایات مختلفی دارند و به موقع عرض میکنم با کتاب ها و مستندات خودشان که به کرّات بیان کردند که پیامبر فرمودند انا مدینة العلم و علی بابهابازهم خود پیامبر فرمود فلیبدأ، هرکس به علم می خواهد ورود پیدا کند تحقیقاًباید از راهش امیرالمومنین باشد در اینجا کلام معصوم کلام وحی استو باید در آنها تأمّل کرد و همینطور بیان نشده است آنه با حکمت سخن می گویندو حکیم هستند و آنها باب علم خدا هستندلذا آنچه که می گویند من الله تبارک و تعالی است آنها قرآن ناطقند و مفسّر قرآنند و قرآن مجسّم هستند.
خوب در اینجا می فرماید فلیبدأ اماممی فرماید بدان پس به تحقیق،برایلام چند معانی بیان کردیم؟4 معنی. چه کسی حضور ذهن دارد؟ که لام هم معانی مختلف دارد یک لام ، لام استغنا است یک لام ، لام تحقیق است و یک لام ،لام تندیه است وبعدی لام تعلقیه. پس بدانید تحقیقاً، وقتی دو تحقیق بر سر هم بیابد به تعبیر عامیانه یعنی مو لا درزش نمیره هرکس می خواهد شروع کند به تعلیم دیگران باید آغاز کند به تعلیم نفس خودش. یعنی اگر آغاز نکند نه تنها اثر گذار نخواهد بود بلکه برعکس مخرّب هم خواهد بود. ولیکن تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانهو یا کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم. جوان عزیز باید طوری برخورد کنید که قبل از اینکه لب به سخن بگشایید ، آن سیره عملی و رفتار و منششما باعث جذب به دین بشود. اگر انسان حالش حال دیگری بود ، معلوم می شود که اعتقادی ندارد و معلوم نیست که خودش را هم نمی شناسد.تصوّر میکند که باید بیایم و امرار معاش کنم، اشتباه است. و خدا رزّاق است، در باب رزق روایت داریم که پروردگار عالم، گاهیبه احمق ها ، خداوند رزق می دهد که خداوند به دیگران حالی کند که نگویند ما بودیم و بلد بودیم و دو دو تا رو کردیم چهارتا و من بودم. من یکبار در میدان شوش، آقایی را می شناختم که اصلاً سواد نداشت و میرزا بنویس داشت امّا چهار یا پنچ عدد غرفه داشت در آن بازار بزرگ و کلّی هم ثروت داشت. لذا خدای متعال اینطور قرار می دهد.
آن سیره عملیّه ما می تواند دیگران را جذب کندلذا ، تأدیبه بسیرته قبل تأدیبه بلسانهلذا وقتی اولیاء خدا می گویند روایات اثر گذار هستند در قلب.و در همه جا عرض کردم که یک موقع انسان می آمد محضر حضرت آیت الله حق شناس و یا آیت الله خوشوقت که این بزرگان روایاتی می خواندند و گاهی انسان تصوّر می کرد که این روایات چقدر نو و تازه استبعد میدید که به تعبیر عامیانه عرض میکنم منه طلبه هم رفتم بالا منبر و همین روایت را هم خوانده ام امّا الآن چطور تازه است چون از لسان عامل بیرون می آید. آن که اهل عمل کردن است وقتی کلامی از لسانشمیشنوید از قلبش بیرون می آید لذا با تمام وجود اعتقاد دارد و دارد می گوید. یه موقع است یک نفر یک چیز می گوید امّا یک موقع یک نفر باور دارد به آن حرف و با تمام وجود می گوید که در اینصورت لاجرم بر دل نشیند.
مگر اینکه کسی باشد بر قلبش مهر خورده باشد. اما وقتی کلامی از لسان الهی بر می آید چون عاملندو این عمل اثر می گذارد و کونوا دعاة الناس بغیر السنتکم، مردم را دعوت کنید به غیر زبانتان.لذا بنده در آموزش و پرورش چندین سال پیش سلسله مباحثی داشتم گفتم کهپدر و مادر عشق دارند که فرزندشان قرآن بخواند و دلشان خوش است که می فرستند به مدرسه ای کهدارند تربیت می کنند. اصلاً بدانید لفظ اولیاء ومربیان غلط است و از آن غلط های مصطلح است که ضعف مراکز علمی است.چرا اولیاء و مربیان؟ قرآن می فرماید مربی حقیقی خود والدین هستند رب اغفرلی ولوالدی وارحمهما کما ربیانی صغیرا.تربیت کننده حقیقی پدر و مادر هستند.لذا دلشان خوش است که بچه را می فرستند مدرسه و قرآن یاد میگیرد ولی در خانه همچین فضایی نیست لذا فرزند تضاد میبیند و میبیند در خانه اصلاً نماز یا قرآن خوانده نمی شود واین خودش اثر می گذارد و یا معلمی که می آید سر کلاس صحبت می کند و فرزند میبیند که رفتار و کردار آن معلم تضاد دارد و همین ها اثر می گذارد و همه اینهارا مطالب بیهوده می بیند. امیرالمومنین می فرماید با روش عملی خودت باید نشان دهی.لذا حضرت می فرماید کسی که اول معلم نفس خودش شود نه معلم نفس دیگران. آیت الله مولوی قندهاری ایشان می فرمودند که یک مقاله ای آیت الله العظمی سید ابوالحسن اصفهانی آن زمان که محضر مبارکشان می رسیدیم چون چهارشنبه ها چندنکات اخلاقی بیان می شد میگفتند که دعا کنید فرمودند برای چه؟ میترسم که حرفهایی زده باشم ولی عمل نکرده باشم و میترسم بعد این هم عمل نکنم و اشک می ریختند. آنقدر مراقب و مواظب هستند حال این اولیاء خدا این است که نکند یک چیزی گفته باشند که فقط گفته باشند.بعد گفتند که فردای قیامت زبان های اینها پهن است و دیگران از رویآن می گذرند. این کسی که معلم نفس خودش شود و بداند که اول باید خودش را تعلیم بدهد لذا عزیزان من یک کد بدهم به شما، بعدهاکه شما در هر زمینه ای مربی شدیدو اگر بحث اخلاقی بود و قرار بگذارید با پروردگار عالم ،که خطاب بهنفس خودتان باشد تا دیگران، آنوقت اثرگذار خواهد بودوحالتان عوض می شود. چقدر بشر غافل باشه؟ بعدها در صورت امکان عرض میکنیم راههای برون رفت از غفلت را.
چرا انسان غافل می شود؟ گاهی حتی در جلسه وعظ هست ولی حواسش جای دیگر است.به قدری غافل میشه که اصلاً حواسش جایه دیگر است مثل اینکه نیست در این عالم، منتهی کی بیدار می شویم؟ به قول امیرالمومنین که دیگر راهه بازگشت نیست . یکی از نکاتی که عرض کردم که خیلی باید توجّه شود واستدعا دارم هر روز تکرار کنید و ببینید که چه اثراتی دارد بر شما.آیت الله العظمی بهجت می فرمودند من هرشب تلقین خودمو میخونم، ما تأمل کردیم که چرا آیت الله بهجت هرشب تلقین خودش را می خواند،در تلقین وقتی که می گذارند در داخل قبر بند کفن را باز می کنند واجب است که بعد از غسل کفن کنند و چند دقیقه بعد می آورند داخل قبر، حالا واجب است بند کفن را باز کنند بعد صورت را می گذارند روی خاک و بعد شونه هارا می گیرند و تلقین می خوانند اسمع ،بشنوافهم،بفهم یا فلان بن فلان،اسم کوچکش رامی گویند اسم پدرش را می گویند اگه خانم باشد اسمعی افهمی یا بنت فلانی، از امام صادق(ع)سوال کردند آقاجان، چرا اسم پدر گفته می شود ولی اسم مادر را نمی گویند، چون که بگویند حلال زاده است نام پدر را می گویند. دیگر نمی گویند اسمع افهم یا مهندس فلانیاسمع افهم یا دکتر فلانی اسمع افهم یا حجت الاسلامیا آیت الله فلانی یا مرجع تقلید فلانی.حتی آن امام عظیم الشأن را وقتی داخل قبر گذاشتند گفتند اسمع افهم روح الله ابن مصطفی .تمام شد طبق روایات روح می بیند این مراتب را و روح مضطر است. به امام راحل نگفتند اسمع افهم یا امام خمینی به همه اسم کوچک و نام پدرش را می گویند همین یعنی همه ظواهر دنیا این غرّه رفتن ها،همه را می گیرند.امیرالمومنین می فرمایندانسان می گوید می خواهم برگردم ولی می گویند نمی شود. غرّه می رود به خودش.عرض کردم قبلاً آیت الله بهجت فرمودند که آیت الله سبزواری که کلاهه مقنّی پدرش رادر زیر قباداشت و دست را بر زیر قبا می بردمیپرسند و می گوید که من یک کلاه مقنّی بابام رو دارم و هر موقع تعریف میکنن میگم تو پسر همون مقنّی هستی، کی ؟ ما از اون قطره ای هستیم که یک قطره اش یک جا بیفتد نجس می شود طبق آیات قرآن و اگر از انسان خارج شود باید برود غسل کندو بعد از مرگ انسانقبل از غسل هرکه به بدن تو دست بزند واجب است برود غسل بگیرد، تو که اوّلت نجس آخرت نجس،پس غرّه به چه می روی؟ همه اینها را چه کسی داده است و چه کسی آخر می گیرد؟ همه اینها که میبینید پیرمرد هستند یک روزی جوان بوده اند اینها هم مثل شما بوده اند. لذا خصوصیّت مردان خدا که هر چه سنّشان بالا می رود تو دل برو تر می شوند چون اتّصال به مکارم معنوی دارند و جمال اینها جمال انسان الهی است انسان را یاد خدا می اندازد.
انسان باید به خودش بپردازد قبل از اینکهمرگ بیاید. دیدید اردیبهشت که می آید تجلیل می کنند؟روز معلم، فرمود از کسی باید اجلال کرد که عامل به گفته هایش است و خود را تربیت کرده است و به خودش پرداخته است و باید بدانیم از اول تا آخر باید به خودمان بپردازیم و در اینصورت می توانیم به دیگران بپردازیم در روایت شریفه داریم آن کسی که توجّه به نفس خودش ندارد معلوم است دیگران برایش اهمیّتی ندارند. کسی به نجات دیگران می توانند فکر کنند کهجدّی به نجات خودش فکر کرده باشد این یک کد است.
نفس خود را ناکرده تسخیر ای فلانچون کنی تسخیر نفس دیگران
نفس را اول برو در بند کنپس برو آهنگ وعظ و پند کن.مولوی
اول خطاب به نفس خودت. آن کسانی موفق شدند که اول به خودشان خطاب کردند. علّت العلل خطاب به نفس خود است، و این راهش تزکیه است.
آتشی در دل برافروز گهیگرم کن هنگامه وعظ ای رهی
.تا دل نخواهد و عاشق نشود و عشق الهی در دل قرار نگیرد نمی توان مربی شد.یکی از خصوصیات متخلقین به اخلاق الهی، دلسوز حقیقی ناس هستند و جدی مردم را دوست دارند پیامبر فرمود انا طبیب الدوار ، چرا؟ چون پیامبر محبّت دارند به مردم و خدای متعال بیان کردند لعلّک باخع نفسکبس است ای حبیب من تو داری خود را به هلاکت می رسانی آنقدر عشق به مردم داشتن میگفتند که همه باید خوب شوند شدّت حب این است چون می دانند در آن دنیا چه خبر است.
وقتی انسان ها متخلق به اخلاق الهی شدند دلسوزترین مردمان می شوند به قول قرآن پیامبر از خود مردم به آنها دلسوزتر بودواین صفت نازله اش در اولیای الهی هم هست.عزیزان من خدا گواهه، خدا واهل بیت من و شمارو دوست دارند کمی برویم به سمت اولیاء خدا.آیت الله قندهاری فرمودند یک موقعیآنقدر دلم برای جوان ها می سوزد و تصویر آنهارو در عالممیبینم آنقدر دوست دارم آنها را در آغوش بکشم و بگویم عزیز من راه این است،این ها خلق خدارا دوست دارند نه آن ناصبی ها. خدا گواهه اولیاء خدا خود را فدای خلق میکنند.همانطور که عزیز دلم امام زمان (عج) جوان هارا بسیار دوست دارند، جوان های عزیز عرض کردم سعی کنید هر شب قبل از خواب چند دقیقه با آقاجانتون حضرت حجت حرف بزنید هر شب هرشب هرشب،آقا جان به اولیاء خدا پیام داده من جوان هارو بسیار دوست دارم بهآیت الله بحرالعلوم و علامه مجلسیو غیره بیان کردند،بگو آقا جان یابن الحسن دست مارا بگیر و رهامون نکنشما عین الله ناظرة هستین نکنه جوانیمو به سمت گناه تباه کنم. در روایت است که از عمر سوال می کنند و همینطور جوانی که جزئی از عمر است .آقاجان از دست نرم و دستمو بگیر.
السلام علیک یا مولای یا بقیة الله یا وصی الحسن والخلف الحجة ایها القائم المنتظر المهدی یابن رسول الله یا حجة الله علی خلقه یا سیدنا و مولانا انا توجهنا و استشفعنا و توسلنا بک الی الله و قدمناک بین یدی حاجاتنا یا وجیهً عندالله اشفع لنا عند الله
شب گر رخ ارباب نبیند سخت استلب تشنه اگر آب نبیند سخت است
ما نوکر و ارباب شما مهدی جاننوکر رخارباب نبیند سخت است